هیچستان ♪

آدمک آخر دنیاست بخند...

هیچستان ♪

آدمک آخر دنیاست بخند...

آزادی ...

به مامان گفتم به شهاب بگو طوطیمو ببره مرکز تحقیقات آزادش کنه ...

آخه میدونید شهاب و هنگامه قراره مرکز تحقیقات زندگی کنن ... آخه شهاب اونجا کار میکنه ...

تویه مرکز تحقیقاتم پر از طوطی های خشگل و سبز که اونجا آزاد زندگی میکنن ... کلی سنجاب و موشای خشگل سفید ! اون موش گنده ها رو میگم که اندازه ی یه بچه گربه ان ها !!!

ولی شهاب گفت دوست داری طوطیت بمیره ؟!

گفتم نه ! ولی دوست دارم آزاد باشه ...

شهاب گفت آخه این طوطی از اول که به دنیا اومده تو قفس بوده ... میدونی اگه ولش کنی ...هر جایی ... زنده نمیمونه ؟

خیلی ناامید شدم ... آخرین امیدوم ناامید شد !

شهاب میگه اون نمیتونه خودش رو با طوطی ها ی آزاد وفق بده و بره تو گروهشون ... واسه همین سره دو روز میمیره ...

داشتم فک میکردم چه قدر سخته . یه موجود از وقتی چشاشو باز کنه تو یه قفس باشه . اونم یه پرنده که تمام خوشیش پروازه !

نمیدونم اون طوطی الان چی میکشه ...

ولی دیگه آزادی هم به دردش نمیخوره ...

حیف ...

دارم رو اعصاب مامان بابا میرم که تو خونه ی جدیدمون یه محوطه ی کوچولویه شیشه ای تویه اتاقم درست کنن ...اینجوری شاید بتونم یه جای کوچولو با یکم گل و گیاه واسه طوطیم درست کنم ... خدا کنه بشه ...

هر روز که نگاه این طوطی میکنم از بدی این آدما حرصم میگیره ! آخه چرا طوطی بیچاره رو تو قفس کردید !

حتی واسه اینکه اعصابم به هم نریزه از دیدنه این طوطی گذاشتمش تو اتاقه مامان بابام!

جالبه که این طوطی رو خودم نخریدم . این طوطی ماله یکی از اقوام دختر خالم بوده که از ایران رفتن و اینو دادن به دختر خالم . دختر خالم هم یه کاسکو داشت که کاسکو تو خونشون آزاده و این طوطی طفلکی رو اذیت میکرد! این و فرستادن اینجا پیشه دختر داییم ! دختر داییم بهش حساسیت نشون داد و بعدش دادنش به من! اگر نه من هیچ وقت دوست ندارم یه پرنده ی توی قفس داشته باشم...

اون قالب اولیم منو همیشه یاده همین طوطیم مینداخت . واسه همین ناخودآگاه یه حسی زندانی بودن بهم میداد ! اینها به علاوه ی داستانی که تو این وبلاگ دارم آپ میکنم و اونم حسه زندانی بودن بهم میده باعث شد قالبم و عوض کنم ! (این هم دلیلی که گفتم بعدا میگم!)

کاش میتونستم یه کاری واسه ی این طوطی بیچاره کنم ...شما راهی به ذهنتون نمیرسه ؟!

 

پی نوشت :

-سعی میکنم زودی داستانمو آپ کنم .


-وبلاگای دوستای بلاگ اسکایم و گذاشتم تو خبرنامه تا به محض آپ شدنشون من بفهمم! کاش میشد بلاگفایی ها رو هم گذاشت ! اگه دوستای بلاگفایی خودم نفهمیدم شما آپ کردید خیلی خوشحال میشم خبرم کنید ... مثلا الی جون ! خاطرات دانشجو و غیره

-این عسکای خشگل خیلیهاش از وبلاگ آجی شارونا جونمه ها!

نظرات 18 + ارسال نظر
تسخیر یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:45 ق.ظ http://www.taskhir.com

سلام جالب بود در کل وبلاگت خوبه به مانم یه سر بزن سایتمون درباره طراحی و خدمات وب سایت هست شاید به دردت بخوره
خواستی تبادل لینک هم کنی به قسمت - لینک دوستان - برو
موفق باشی[گل]
www.taskhir.com

شارونا یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:56 ق.ظ http://smile-ani.blogsky.com

سلام آجی جون...خوبی عسلم؟قربونت برم که اینقد به فکر طوطیتی!!!
راستش شاید اونطوری راحت تره...یا اینکه میتونی براش یه طوطی دیگه بگیری تا تنها نباشه!
اما شاید این فکر من برای تو خیلی خوب نباشه که یه طوطی دیگه رو هم زندونی کنی...نه؟!
تو نمیدونی، ولی شاید اون طوطیه، الآن خیلی راحته و روزگار سختی نمیگذرونه، شاید حس خوب تری نسبت به زندگی داره(در مقایسه با انسانها) شاید الآه دلش بازتره و چون از اول توی قفس بوده و حالا که نمیدونه آزادی چیه ، هیچ مشکلی با قفسش نداره!!
الآن عادت اون زندگی کردن توی محیط بسته هست،و شاید به قول داداشت، نتونه آزادانه زندگی کنه و این از یه زندان هم براش سخت تره!
پس نگران نباش آجی جووووووووووووون...راستی خوشحام که از شکلکا استفاده کردی
ببینم دیگه که ناراحت نیستی آجی go0o0o0on ؟؟؟
دلم نمیخواد برمولی مجبورم!
خیلی خیلی دوست دارم...قربانت شارونا

آلوچه یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:48 ق.ظ

آخیییییییییی طوطیه
کاش می شد آزادیو تجربه کنه.............
سلام
نگین جونم خوبیییییییییییییییییی؟؟
غصه نخور نگین جونم
برا هر کسی یه سرنوشتی رقم خورده
شاید اون طوطی باید اینجوری زندگی کنه
البته این تا یه حد بی انصافیه
وای نمیشه کاریش کرد

غصه نخوریااااااااااااااااا
آلوچه دوست داره
اندازه ی یه دنیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس


راستی گفتی خبرت کنم
آپ کردم اگه دوست داشتی بیا پیشه آلوچه
عشخممممممممممممممممم

شارونا یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:11 ق.ظ http://smile-ani.blogsky.com


فدات بشم آجی خودم....

شارونا یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:18 ق.ظ http://smile-ani.blogsky.com

سلام گلی...یه جایی رو پیدا کردم که همه چیز داره، از قالب وبلاگ تا شکلک...آدرسش اینه:
www.glitter-graphics.com
اگه خواستی برو...قربونت آجی شارونا

شارونا یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ق.ظ http://smile-ani.blogsky.com

oo!!!!!فکر کنم خودت آدرسشو داشتی آجی!!!!!نه؟!؟!؟
قربانت شارونا!!!!

آرمان. یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:01 ق.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

مرگ ازادی تلخ است
اما همیشه شیرین است حتی خاطره ان

به نظرم ابتدا در یک محیط بازتر تمرینش بدهید
بعد ببرید در کنار دوستانش در مرکز

دلنیا یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:41 ق.ظ

نگین عزیزم اینقدر خودتو عذاب نده
تو که گناهی نکرده.
این طوطی هم زندانی به این دنیا اومده و زندگی اش شده این قفس.
ما ادمها خود خواهی ام. می بینی که طوطی بی قفس می میره.
پس بذار توی همین قفس زنده باشه.
زندگی همینه نگینم
take it esay

Arash یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:10 ب.ظ http://www.lovelorn.rozblog.com

سلام نگین!
اگه بتونی یه جفت براش بگیری و اون اتاق شیشه ای پر گل و گیاه رو هم درست کنی عالی میشه
من یکیو میشناسم که یه کاسکو داشت و توی خونشون ولش کرده بود و اون هر جا میخواست میرفت ولی به کثیف کاریش نمی ارزه!
فقط نباید پنحره باز کنی چون یهو میبینی روی درختتون نشسته و داره بهت میخنده

یکتا یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:26 ب.ظ

آخی نکین
دلم سوخت
منم بارها و بارها برنده تو قفس داشتم
اما با داداشم دور از جشم همه آزادش کردم
منم دلم میکیره
راهی نداره جز اینکه وقتی آزادش میکنی وقت بذاری واسش
تعقیبش کنی مواظبش باشی که امکان بذیر نیست

خبر نامه:
جقدر خوب
شاید منم همین کارو کردم

ازین شکلکا دوس داری؟
وایسا یه جیز بهت بدم حال کنی

یکتا یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:28 ب.ظ

khanoomi-aghaii.blogfa.com/page/sheklak-smily.aspx

شکلکه عزیزم

یکتا یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:31 ب.ظ

omidvar-sheklak.blogfa.com/

اینم یکی از بجه ها خودش جمع کرده
شکلکه.. من خیلی دوسشون دارم

Arash یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:49 ب.ظ http://www.lovelorn.rozblog.com

سلاااااااااااااااااااااااااام دوست جووووووونای خودم
بدویین بیاین که آپییییییییدم
www.lovelorn.rozblog.com

www.brokenheart89.mihanblog.com


▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒███▒▒▒▒██
▒▒▒▒▒▒█▓▓█▒██▓▓▓██▒█▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▒▒▓█▓▓▓▓▓▓▓█▓▒▒▓█
▒▒▒▒▒█▓▒▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▒▒▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓█▓▓▓▓▓▓█▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓██▓▓▓▓▓██▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒█▓█▒▒▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▓▒▒▓▒▒███▒▒▓▒▒▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▓▒▒▓▒▒▒█▒▒▒▓▒▒▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▒▒▒▒▒▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓███▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█
▒▒▒▒█▓▓▓█▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓█▓▓▓█
▒▒██▓▓▓█▓▒▒▒██▒██▒▒▒▓█▓▓▓██
▒█▓▓▓▓█▓▓▒▒█▓▓█▓▓█▒▒▓▓█▓▓▓▓█
█▓██▓▓█▓▒▒▒█▓▓▓▓▓█▒▒▒▓█▓▓██▓█
█▓▓▓▓█▓▓▒▒▒▒█▓▓▓█▒▒▒▒▓▓█▓▓▓▓█
▒█▓▓▓█▓▓▒▒▒▒▒█▓█▒▒▒▒▒▓▓█▓▓▓█
▒▒████▓▓▒▒▒▒▒▒█▒▒▒▒▒▒▓▓████
▒▒▒▒▒█▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓█▓█▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒████▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓████
▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓█▒█▓▓▓▓▓▓▓▓█
آپیییییییییییییییییییییییییییییییییییییدم
بدو بیا
هردوتا وبم آپه ها
قلب شکسته و lovelorn
بدون نظر نریا...

یکتا یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 ب.ظ

نکین جونم من ناخواسته دوستش و دیدم
یعنی با یکی حرف میزدم نمیدونستم که دوست ٧_٨ ساله شه
آدرس فیس بوکش و داد
رفتن تو بیجش دیدم آدی تو اددلیستشه
کفتم میشناسیش؟
کفتن آره بابا رفیقمه
این در حالی بود که همه داستانم و میدونست
ازش قول کرفتم بهش نکه
حالا سعید میکه من شما رو آشتیتون میدم
من کفتم نننننننننننه
نباید بفهمه من بهت کفتم
اونم قول داده که نکه
قسم خورد
امیدوارم دردسر نشه
هووووففف

[ بدون نام ] دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:36 ق.ظ

نگین خانومی من میفکرم بیا ی چند وقت طوطی رو تو خونه آزاد بذار تا عادت کنه بعد بفرستش پیش دوستاش. ی جواریی کم کم عادتش بده. چطوری؟
من ی کبوتر داشتم که ۴ سال آزاد بود. هرروز میومد و میرفت. اما اون سری یکی دزدیدش. خیلی غصه ام گرفت.

محمد دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:57 ب.ظ http://www.90kar.com

سلام دوست عزیز سایت خوبی دارید
اگر با تبادل لینک موافقید
ابتدا ما را با نام
استخدام و کاریابی
http://www.90kar.com
لینک کنید سپس به ما خبر دهید تا لینک شما رو در سایتمان قرار دهیم.

Arash پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:01 ب.ظ http://www.lovelorn.rozblog.com

اااا!
فکر کردم آپیدی!!!
خب اشکال نداره!
دلم تنگیده بود گفتم یه سری بزنم!
من آپمااااااااااااااااااااا!
هم الان و هم لحظه تحویل سال!
بدو بیا

Arash پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:19 ب.ظ http://www.lovelorn.rozblog.com

سلام نگین!
فکر کردم آپیدی!
مهم نیس!
دلم تنگ شده بود اومدم دیدمت دلم باز شد
راستی من آپمااااااااااااااااااااااااا!
هم الان و هم لحظه تحویل سال!!!

بدو بیاااااااااااااااااااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد