هیچستان ♪

آدمک آخر دنیاست بخند...

هیچستان ♪

آدمک آخر دنیاست بخند...

آشتییییییییییییییییییییییی :*

سلام!

میخوام بگم این ارسال و فقط و فقط واسه مهدی میزنم که مطئن باشه حالم خوبه خوب شد ...


اولش من و دوستم با هم دعوا کردیم


بعدش من فهمیدم شاید حرفام خیلی براش تند بوده ...

اولش گفت دیگه باهام قهره دیگه جوابمو نمیده واسه همیشه میره




که بعد من این شکلی شدم !



بعدش مینو خانومی و داداش ابوالفضل و امین و چند نفر دیگه باهام حرفیدن که دوستت برمیگرده غصه نخوریا !

منم نشستم فکر کردم ! 



بعد فرداش دوستم بهم پیغام داد و گفت خیلی دوسم داره گفت مگه میشه آبجیش نباشم دیگه گفت با حرفایی که زدم اونم اشک ریخته گفت قول میده دیگه باهام قهر نکنه ... گفتش زود از کوره در رفته ... 

گفت گریه نکنی دیگه ها !



منم قول دادم دیگه گریه نکنم و بخندم



مرسی منو بخشیدی مهدی ... هیچ وقت کمکاتو یادم نمیره ... هر کی گفته بداخلاقی الکی گفته ...

یادم نمیره چند ماه پیش که من اون ارسال و تو وبلاگم زدم و حتی رمزه وبلاگم و عوض کردم که سارا نتونه برش داره تو اومدی و برام کامنت گذاشتی و قانعم کردی که اگه میلاد اونجا رو میخونه اون ارسال و بردارم تا جلوش خورد نشم ... وقتی من حتی به حرفه سارا گوش نمیکردم و با اون حرفه تو پسوردم و دادم به سارا که اون مطلب و برداره ... و چند روز بعدش که دوست دختر میلاد اومد تو وبلاگم و ... اونجا فقط ممنون تو سارا بودم که نذاشتین بیشتر از این خودم و خورد کنم



دیگه باهام قهر نکنیا ! دیدی که طاقت قهر و ندارم



حالا دیدی حالم خوبه خوبه



آها یادم رفت بگم! این عکسو دیدم یاده داداش ابوالفضلم افتادم


  HE CAN ALWAYS MAKE ME SMILE


پی نوشت :


- دیشب این قدر آتیش سوزوندم که خدا میدونه بعدا شاید تعریف کنم چی کار کردم



نظرات 19 + ارسال نظر
مهتاب پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:07 ب.ظ http://moonlight-m.blogsky.com

به به نگین جونم خوشحاله
نگین خیلی دلم می خواد ببینمت

اوهووووم آخه دوستم خیلی مهربونه که منو بخشید

منم همین طور مهتاااااااااااب جوووونم

Arash پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:43 ب.ظ http://www.lovelorn.rozblog.com

این عکسه اگه دوستت باشه خیلی باید وحشتناک باشه دوستت
آخه این چه طرز خندوندنه!!!
این که داره دهن مهن طرفو جر میده!!!
شوخییییییییییییییدم ناراحت نشیا!!!
دوست خوب خیلی خوبه!!!

نه ترسناک نیسش که اینقده هم مهربونه داداش ابولفضلم هر وقتی باشه منو میخندونه


اوهوووم دوسته خوب خیلی خوب

نیم وجبی پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:47 ب.ظ

چقدر خوشگل می خندوننت

اوهوووم به هر زوری شده میخندونتم داداشم

-Unknown- پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:11 ب.ظ http://f-h

حالت خوب شده ها
سرما خوردگیای من جدیدا تا ۱۵ روز میره٬نه بهتر میشم نه بدتر!

تورو یاد داستانش میندازم یا نویسنده ش؟! :-؟

نه یاده داستانش میندازی منو ...
فک کنم بخونیش خوشت بیاد

حمید پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:22 ب.ظ

سلام ابجی گلم.
بقول نازی نیدونی چقدر خوشحال شدم این پستو خوندم.
خب اول تبریک
حالا هم باید شیرینی بدی.
یاالله شیرینی من تا شیرینی اشتی کردنتو نخورم ولت نمیکنم.

سلام

شیرینی ؟
مهدی بیا تظاهر کنیم هنوز با هم قهریم

من شیرینی نمیدم مهدی باید بیاد بده !

حمید پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:24 ب.ظ

راستی نگین خصوصی چطوری باید نظر بدم؟منتظرم بای

رو اسمم ژهلوی نظر بذارید کلیک میکنی و میزنی تماس با من !‌
به همین راحتی

.... پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:03 ب.ظ

سلام نگین جون
من خیلی وقته که وبت رو میخونم
اما اولین دقعه است که دارم نظر می ذارم
می خواستم رو پست قبلیت بذارم اما نشد
خدا رو شکر که دوستت باهات اشتی کرده
حالا می شه ادامه ی خاطراتتو بنویسی
اخه من اصلا نمی تونم باور کنم این میلادی که این حرفا رو زده بعدا تو رو بشکونه
اصلا باورم نمی شه

مرسی که پیشم میای
لطف کردی
اوهوووم دوستم خیلی مهربونه

بله خاطررو مینویسم ولی فردا احتمالا آخه میترسم همتون خسته شید تند تند آپ میکنم ...

اوهوووم خودمم باورم نمیشد

nima پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:18 ب.ظ http://popcrazy.blogsky.com

آلوچه پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:32 ب.ظ http://www.ye-aloche.blogfa.com

سلام نگین جونم
خوبی ؟
خیلی خیلی خوشحالم و ذوق دارم که خوشحالی و دیگه ناراحت نیستی جبگر

من از دوستت تشکر می کنم که دوباره یه نگین خوشحال به من داد

عزیزم دوست دارم

سلام آلوچه جونم
اوهوووم عالیم
میسی از دله مهربونت عزیزم



منم دوست دارم گلم

ستاره پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:08 ب.ظ http://www.mania-69.blogsky.com

سلام عزیزم
خدارو شکر که همدیگرو بخشیدین
آره محمد اذیت کرده
داغونم کرده
دعواش نکنین گناه داره

سلام

اوهوووم

دعواش نکنم ؟ باشه ولی بگو دیگه ستاره جونیم و اذیت نکنه ها

یگانه جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ق.ظ http://unique886708.blogsky.com/

سلام علیکم به نگین خانم خودمون خب ما هم اومدیم(اینو داش مشتی وار بخون)
ما که داداش مهدیت رو نمی شناسیم ولی برات ازته قلبمون برای رفع این کدورت می خوشحالیم
کلا قهر خوب نیس
حکیم نمی دونیم چی چی فرمودن: تا توانی دلی به دست آر ورنه دل شکستن هنر نیست

مرسی عزیزم

ستاره جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:45 ق.ظ http://www.mania-69.blogsky.com

سلام من بهش نمیگم جون باهاش قهرم
خودت بهش بگو

باشه الان میام آروم دعواش کنم

Arash جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ب.ظ http://www.lovelorn.rozblog.com

من کی گفتم آپیدم ولی نکرده بودم شاید u خونده بودیش حالا برو اون وبمم آپه!!!
www.brokenheart89.mihanblog.com

نه کلا گفتم چرا آپ نمیکنی

نگین جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:30 ب.ظ

سلام نگینی حالت خوبه؟یعنی خوبه دیگه سوال نداره
خوشحالم که شدی نگین ودم.دوستت دارم همیشه شاد باشی گلم

اوهوووم هنوز خوبم آتیش بدجور نسوزوندم دوباره اذیت کنم کسیو

منم دوست میدارم نگین جون ... بوووس

سارا جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 ب.ظ

بااین که از دستت خیلی خیلی ناراحتم ولی الان که این و خوندم خیلی خوشحال شدم! دیگه اذیت نکنی بچه مردم و هااا! خب مامان جان تازه آتیش کار قبلیت خاموش شده باز دوباره آتیش بسوزون آتیش پاره! خجالتم خوب چیزیه هااا! یاد بگیر گاهی خجالتم بکشی!ملت و حتما باید آباد کنی آخه؟! خب بچه نکن دو دقیقه آروم بگیر! خوشحالی و ناراحتیت فرقی نداره در هر صورت ملت و آباد می کنی!
دیگه گفتم مدتی نظری برات نذاشتم به نظرم کاره دیگر نظرات رو هم انجام بده دیگه!!!
راستی دیشب آوا اینجا بود کلی التماس کرد که زنگ بزنم بهت اگه می دیدیش تورو خدا از زبون جلقه نمی افتاد! آخرش بچه این جوری شد

نه دیگه اذیتش نمیکنم قول میدم ولی نمیدونم خودش چرا هنوز نیومده اینجا ...اگه قهر باشه دوباره چی ؟
نه اصن گفت دیگه قول میده باهام قهر نکنه که گریه کنم خودش گفت

من آتیش نمیسوزونم که تازه هنوز نگفتم چه آتیش دیگه ای سوزوندم خیلی آتیشه بدی بودش ! ولی اون یکی بد نبود لازم بود ...
ولی آقا مهدی و نباید اذیت میکردم

من نههههه ! من با ملت کاری ندارم ! من خیلی آرومم ! چشامو نییییگا !

آها دیگر نظرات رو بعده امتحانات !

آخیییی خب میزنگیدی باهاش حرف میزدم همش تقصیر تویه حسوده ! ا وقتی فهمیدید من و آوا به هم علاقه داریم حسود شدی ! حسووووووووووووود !

گلبانو خاتون جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:26 ب.ظ http://golbanoo-khatoon.blogsky.com

سلام نیگینی. خوبی؟؟؟
ااااااااااااا چه خبرا بوده من اینجا نبودم؟ میگم تو هم وضعت خوبه دوتا خونه داری ها! راستشو بگو از بازم املاک داری خبر بده ها
راستی حال و احوال؟

سلام گلبانو خانومی
من خوبم تو چه طوری ؟
نمیگی دله نگین تنگ میشه ؟

آره دو تا خونه دارم ! یکیش ماله خاطرات گذشتمه یکیش ماله خاطرات همگانی و عامه که توش غم نیست

[ بدون نام ] شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:13 ب.ظ http://takpesar

وای من چقدر مهم بودم نمی دونستم

سرم گیج رفت اینقدر تعریف کردی
تو هم نشستی به چی فکر کردی هان ؟؟؟
که من می بخشمت یا نه ؟؟؟

من هر کاری کردم وظیفه بود
تو خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی خوبی
نه من

مهم بودی دیگه
نه نشستم فک کردم که چی بهت گفتم که قهر کردی باهام بعدم نشستم فک کردم که خب چی کار کنم که هم تو اذیت نشی هم آشتی کنی هم از ته دل منو ببخشی

خودت خوبی

[ بدون نام ] یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:56 ب.ظ http://takpesar.persianblog.ir

وای اول پستت چقدر می پری بالا پایین من ندیده بودم
شیرینی هم وظیفمه

اوهووووماز خوسحالی رو پام بند نبودم !

شیرینییییییی

م.بهروزژور جمعه 24 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ب.ظ http://english2011.blogsky.com/

سلام وبلاگ قشنگیه . به خصوص عکسهای قشنگی داره

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد